احسان افشاری

ساخت وبلاگ

Bio

جلال ال احمد وقتی از سیمین دانشور دور بوده براش نوشته
با هرکی حرف میزنم حلقه‌ام را به رخش میکشم
تا از ازدواجم بپرسد و من حرف تورا پیش بکشم …
احسان افشاری...
ما را در سایت احسان افشاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryam-ahmadzadeh بازدید : 1 تاريخ : چهارشنبه 29 فروردين 1403 ساعت: 9:43

محمود دولت ابادی : آدمی به مرور آرام می‌گیرد، بزرگ می‌شود، بالغ می‌شود و پای اشتباهاتش می‌ایستد، آنها را به گردن دیگران نمی‌اندازد و دنبال مقصر نمی‌گردد، گذشته‌اش را قبول می‌کند، نادیده‌اش نمی‌گیرد و اجازه می‌دهد هر چیزی که بوده در همان گذشته بماند. آدمی از یک جایی به بعد می ‌فهمد که از حالا باید آینده‌‌اش را از نو بسازد اما به نوعی دیگر می‌فهمد که زندگی یک موهبت است، یک غنیمت است، یک نعمت است و نباید آن را فدای آدم‌های بی‌مقدار کرد! اصلاً از یک جایی به بعد حال آدم خودش خوب می‌شود. احسان افشاری...ادامه مطلب
ما را در سایت احسان افشاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryam-ahmadzadeh بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1402 ساعت: 20:19

من اگه به تو مشورت میدم، اصلا بابت این نیست که از تو بیشتر میفهمم. فقط بیشتر از تو اشتباه کردم. احسان افشاری...
ما را در سایت احسان افشاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryam-ahmadzadeh بازدید : 40 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 15:49

به همسرم گفتم: «همیشه برای من سوال بوده که چرا تو همیشه ابتدا سر و تهِ سوسیس را با چاقو می‌زنی، بعد آن را داخل ماهیتابه می‌اندازی!» او گفت: «علتش را نمی‌دانم. این چیزی است که وقتی بچه بودم، از مادرم یاد گرفتم.» چند هفته بعد وقتی خانواده همسرم را دیدم، از مادرش پرسیدم که چرا سر و تهِ سوسیس را قبل از تفت دادن، صاف می‌کند. او گفت: «خودم هم دلیل خاصی برایش نداشتم هیچ‌وقت، اما چون دیدم مادرم این کار را می‌کند، خودم هم همیشه همان را انجام دادم.» طاقتم تمام شد و با مادربزرگ همسرم تماس گرفتم تا بفهمم که چرا سر و تهِ سوسیس را می‌زده. او وقتی قضیه را فهمید، خندید و گفت: «در سال‌های دوری که از آن حرف می‌زنی، من در آشپزخانه فقط یک ماهیتابه کوچک داشتم و چون سوسیس داخلش جا نمی‌شد، مجبور بودم سر و ته آن را بزنم تا کوتاه‌تر شود...همین!» ما گاهی به چیزهایی آداب و رسوم می‌گوییم که ریشه‌ی آن اتفاقی مانند این داستان است.  احسان افشاری...ادامه مطلب
ما را در سایت احسان افشاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryam-ahmadzadeh بازدید : 47 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 15:49

خودتان باشید ‌نه فتوکپی و رونوشتِ همدیگر!خودتان را از روی دستِ دیگران ننویسید! باور کنید چیزی که هستید، بهترین حالتی است که می توانید باشید.بعضی ها، ساکتشان دلنشین است،بعضی ها پرحرفشان.بعضی ها، باچشم و موی سیاه، زیبا هستند،بعضی ها با چشمان رنگی و موی بلوند!بعضی ها، با شیطنت دل می برند، بعضی با نجابت...جذابیتِ هرکس منحصر به خودش است. باورکنید رفتار و خصوصیاتِ تقلید شده و مصنوعی، شخصیتتان را خراب می کند. تا می توانید "خودتان" باشید... احسان افشاری...ادامه مطلب
ما را در سایت احسان افشاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryam-ahmadzadeh بازدید : 39 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 15:49

Parchin_design بهترین در تهران جهت اجرای دیزاین بله برون و ایونت با گل آرایی طبیعی و مصنوعی با ما در اینستاگرام همراه باشیدparchin_design احسان افشاری...
ما را در سایت احسان افشاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryam-ahmadzadeh بازدید : 90 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 14:53

جلال ال احمد وقتی از سیمین دانشور دور بوده براش نوشته
با هرکی حرف میزنم حلقه‌ام را به رخش میکشم
تا از ازدواجم بپرسد و من حرف تورا پیش بکشم …
احسان افشاری...

ما را در سایت احسان افشاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryam-ahmadzadeh بازدید : 51 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 14:53

رفتم بهش گفتم آقا اصلا من سیگارت!میشه دیگه نمیشه؟دیدم داره هاج و واج نگاهم میکنه.گفتم این همه کنت و وینستون و مارلبرو میکشی من اون بهمن روز مبادا ته جیبت باشمگفت حالا چرا بهمن روز مبادا ته جیب؟گفتم آخ احسان افشاری...ادامه مطلب
ما را در سایت احسان افشاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryam-ahmadzadeh بازدید : 96 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 3:38

با نورِ فلاشِ گوشى از خواب پريدحواسم نبود خاموشش كنمدوست نداشتم اين صحنه رو از دست بدمهميشه شبا براى چند دقيقه ديرتر از اون مي‌خوابيدم تا قبل از خواب يه دلِ سير نگاش كنم!مادربزرگم رو توى خواب از دست د احسان افشاری...ادامه مطلب
ما را در سایت احسان افشاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryam-ahmadzadeh بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 3:38

چند سالی از ازدواجشان می‌گذشت اما چیزی بینشان عوض نشده بود. هنوز هم توی مهمانی‌ها کنار هم می‌نشستند و همدیگر را با اسم‌های خاص صدا می‌زدند. رنگ لباس‌هایشان را باهم سِت می‌کردند و جوری بهم احترام می‌گذ احسان افشاری...ادامه مطلب
ما را در سایت احسان افشاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryam-ahmadzadeh بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 3:38